جوک های جدید فانتزیام آبان 92
فانتزیم اینه که با دوص دوس دوث اههههه حالا هرچی که با دوس دخدرم برم بیرون بعد یه هو باباش جلو راهمون سبز شه یکی بزنه تو گوشه من بعد بخواد بزنه تو گوش دخدرش من برم جلوش وایسم بگم نع دخدرت پاکه بزن تو گوش من بعد اونم بزنه تو گوشم خونی و مالی شم بعد هولم بده سرم بخوره به جدول کنار خیابون مرگ مغذی شم اعضامو اهدا کنن …
بعله همچین آدمه خیرخواهی هستم من و روانی ام خودتی !
.
.
همیشه دوست داشتم یکى بهم بگه “اما آخه آقاجون !!!” منم بگم “اما بى اما ، دیگه م به من نگو آقاجون” بعدم از کادر برم بیرون که دوربین بره رو صورت اون !
.
.
یکی از فانتزیام اینه زنه آیندم بیاد بگه منو بیشتر دوس داری یا قورمه سبزیه ننت ؟
منم بگیرمش تو بغلم محکم فشارش بدم دره گوشش آروم بگو دیوونه شدی ؟
ملومه تورو بیشتر دوس ندارم … والا ، اصلنم سر دوراهی قرار نگرفتم !
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید
* اعتراف می کنم دو هفته قبل داشتم می رفتم جلسه، خیلی عجله داشتم، بهترین کت و شلوارم رو پوشیده بودم. باورتون نمی شه، وقتی از جلسه برگشتم خونه و درست دم در بود که فهمیدم همه این مدت با دمپایی بودم!
یارو مغازه ساندویچی باز کرده با دوتا کارگر
بعد کارت ویزیت چاپ کرده :
” ساندویچ فلان با مدیریت اصغر...”
مدیرعامل اپل این قدر احساس مدیریت نداره !